[rt_quote]
تولید شیر گاو شیری ارتباط مستقیمی با میکروب های شکمبه ای موجود در سیستم گوارش دام دارد. از نظر بازده تولید شیر گاو ، دو سوم هضم مواد خوراکی و 90 درصد هضم فیبر در شکمبه گاو به کمک میکروب ها صورت می گیرد.
[/rt_quote]

در جمع هزینه های گاوداری ، خوراک دام بزرگترین هزینه تولید در تمام گونه های دامی است. در نتیجه، بازده خوراک دام در تولید شیر گاو شیری نقش مهمی در سود نهایی گاوداری دارد.
وقتی که یک گاو توسط خوراک دام تغذیه می شود، در واقع به میکروب های شکمبه گاو خوراک می دهید. گاوها نمی توانند اکثر ترکیبات خوراکی، حتی یک قند ساده را به طور مستقیم استفاده کنند. آنها برای استفاده از ترکیبات خوراک دام به حضور میکروب های موجود در شکمبه تکیه دارند. میکروب های شکمبه، اجزای خوراک دام را به اسیدهای چرب فرار (VFAs) تبدیل می کنند. گاو این اسیدها را جذب و برای تولید انرژی و شیر مصرف می کند. تقریباً دو سوم هضم مواد خوراکی و 90 درصد هضم فیبر در شکمبه به کمک میکروب ها صورت می گیرد.
میکروب های شکمبه گاو به هضم خوراک دام کمک می کنند. علاوه بر آن خود میکروب های شکمبه نیز به عنوان یک منبع پروتئینی برای گاوها به حساب می آیند. تقریباً 55 درصد وزن میکروب ها را پروتئین تشکیل داده است (بر اساس وزن خشک). در برخی از جیره ها، میکروب ها نیمی از پروتئین جیره ای کل لازم برای گاوها را فراهم می کنند. علاوه بر آن، پروتئین میکروبی شکمبه تقریباً دارای یک ترکیب عالی از اسیدهای آمینه است که در هیچ جیره ای وجود ندارد. پروتئین میکروبی شکمبه گاوها به طور ویژه دارای منبع غنی از لیزین و متیونین هستند. دو اسید آمینه ای که استفاده از آنها به عنوان مکمل در جیره خوراک دام گاو شیری مشکل می باشد و می توانند در افزایش بازده تولید شیر گاو شیری در گاوداری ها مؤثر باشند.
پیشرفت های اخیر علمی، شناسایی و مطالعه گونه های متفاوت میکروب های شکمبه را آسان تر کرده است. به واسطه این پیشرفت ها، تقریباً هزاران گونه میکروبی را که در گذشته نمی دیدیم شناسایی کردیم. به نظر می رسد که هر گاو، جمعیت میکروبی شکمبه خود با ترکیب جمعیت میکروبی منحصر به فرد خود (BCC) را دارد.
به نظر می رسد که گاوها دارای یک میکروبیوم مرکزی هستند اما گونه های باکتری و فراوانی نسبی آنها در گاوها یکسان نیست. در واقع هیچ دو BCC، (مانند اثر انگشت انسان)، یکسان نمی باشند. به نظر می رسد که BCC در صورتی که جیره گاوها یکسان باشد به راحتی تغییر نمی کند. در تحقیقات قبلی، بین دو گاو با BCCs بسیار متفاوت یک مبادله تقریباً کامل شکمبه ای انجام شد. در طی یک هفته BCC هر گاو به حالت اصلی خود برگشت. به نظر می رسد که گاو نسبت به جیره یا القاء دیگر میکروب ها به شکمبه قدرت بیشتری بر کنترل BCC دارد.
میکروب ها و بازده خوراک دام
در جمع هزینه های گاوداری ، خوراک دام بزرگترین هزینه تولید در تمام گونه های دامی است. در نتیجه، بازده خوراک دام نقش مهمی در سود نهایی گاوداری دارد. همواره چنین بوده است که دام های گله با وجودی که جیره یکسان دریافت می کنند از لحاظ بازدهی خوراک دام متفاوت هستند. به نظر می رسد که این تفاوت ها ژنتیکی باشد، اما وراثت پذیری صفت، باقیمانده خوراک دام مصرفی RFI (یک شاخص معمول بازده خوراکی در گاوهای شیری) تقریباً متوسط است. این نشان می دهد که دیگر عوامل ممکن است در توضیح تفاوت بازده خوراکی میان گاوها مهم باشند.
یک تحقیق با همکاری آزمایشگاه دانشگاه ویسکانسین انجام گرفت. مشاهده شد که گاوهای کانولاگذاری شده با مصرف ماده خشک متفاوت (DMI) و تولید شیر تصحیح شده بر اساس انرژی به میزان یکسان (ECM)، از نظر BCC تفاوت جزئی داشتند.
در تحقیقات دیگری در فلسطین اشغالی نیز نتایج مشابهی به دست آمد که نشان داد پروفایل متفاوت تخمیر میکروبی، پایه و اساس این تفاوت در بازدهی به نظر می رسند. همه این تحقیقات، ارتباط (همبستگی معنی دار از لحاظ آماری) بین بازده خوراک دام و پروفایل میکروبی را نشان می دهند اما علت و معلول آن را به طور مستقیم نشان نمی دهند.
ارتباط بازده تولید شیر گاو شیری و جمعیت میکروبی شکمبه به گاوها بستگی دارد
به منظور نشان دادن این رابطه به طور مستقیم تر، در یک همکاری با آزمایشگاه Suen سه جفت گاو در ادامه تحقیقات اولیه در مرکز تحقیقات U.S. Dairy Forage انتخاب شد.
این 6 گاو به صورت جفتی در 3 دامنه مختلف شیردهی (76 تا 82، 151 تا 157 و 251 تا 257) در شکم دوم به بالاتر و با میزان تولید شیر تصحیح شده بر اساس انرژی یکسان ارزیابی شدند. DMI گاوهای هر جفت متفاوت بود. در نوبت سوم شیردهی محتوای شکمبه هر جفت از طریق کانولاگذاری شکمبه، تقریباً به طور کامل مبادله شد.
به دلیل اینکه مرحله شیردهی گاوها در زمان مبادله، متفاوت بود (در نتیجه مقایسه مستقیم بازده گیج کننده می باشد). تغییر در بازده تولید شیر هر گاو از 8 روز قبل از مبادله تا 56 روز بعد از مبادله مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از مبادله محتوای شکمبه ای بازده تولید شیر 5 رأس گاو از 6 رأس گاو در جهت مخالف (به مدت تقریباً یک هفته) تغییر پیدا کرد.
همچنین با استفاده از توالی نسل بعدی از ژن های (rRAN) ریبوزومی (16sribosornal RNA) جمعیت باکتریایی، BCC مورد بررسی قرار گرفت. این شیوه بسیار پرکاربرد است که برای ارزیابی BCC در محیط های متفاوت میکروبی مورد استفاده قرار می گیرد. بر اساس نتایج مطالعات قبلی در رابطه با مبادله محتوای شکمبه ای گاوهای متفاوت که ارزیابی های بازده خوراکی در آنها گنجانده نشده بود، بازگشت تدریجی BCC بعد از مبادله محتوای شکمبه ای مورد انتظار بود. بازگشت به BCC اصلی در طی بازده زمانی یک هفته ای مشاهده شد. این نتایج شواهدی از تأثیر مستقیم BCC شکمبه بر بازده تولید شیر را ارائه دادند.
سال ها است که می دانیم در حالی که جمعیت میکروبی شکمبه در اثر جیره نویسی و جابجایی ترکیب خوراک دام تغییر می کند اما هر گاو جمعیت میکروبی منحصر به فرد خود را دارد. این جمعیت بسیار انعطاف پذیر است و هنگامی که ترکیب آنها تغییر می کند می توانند به حالت اولیه برگردند. بنابراین زنجیره میکروبی پروبیوتیک برای پرورش دهندگان مؤثر نمی باشد مگر اینکه چندین بار مورد استفاده قرار گرفته شده باشد که نتایج تجربه ها نیز این موضوع را تأئید می کند.
واکنش متفاوت
یکی از شش گاو نسبت به تغییرات محتویات شکمبه واکنش غیرمنتظره نشان داد و بعد از دریافت محتوای شکمبه ای گاوهای کم بازده به طور مؤثرتری عمل کرد. این مورد نشان می دهد که BCC حداقل در برخی از گاوها ممکن است هنوز برای بازده بالا به طور کامل بهینه نشده باشند.
علاوه بر تحقیقات انجام شده در زمینه ترکیبات جمعیت میکروبی شکمبه به خصوص شناسایی نقش میکروب های خاص و تأثیر جمعیت میکروبی خاص، راهکارهایی برای تعدیل عملکرد شکمبه در جهت بهبود بازده تولید گاو شیری ارائه می شود.